به بهانه تبریک سال نو به همرزمانم
محمود صالحی
طبقە کارگر ايران يکی از سخت ترين دورانهای حيات سياسی،اجتماعی و مبارزاتی خود را طی می کند.تعرض به حق حيات و معيشت کارگران به امر معمول و روزانه سرمایەداران ودولت حامی آنان تبديل شدە است. طبقە سرمایە دار ايران و از جمله دولت حامی آنان که بيش از ٥٠ درصد مراکز توليدی کشور را در اختیار دارند ،يکی از بزرگترين کارفرمایانی است، که تحميل شرايط بردەوار به طبقه کارگر را کافی ندانستە و هر روز بيش از روز دیگر به سفرە خالی ما کارگران يورش می آورند.آنان به درست تشخيص دادەاند کە ثروت آنان چيزی جز نيروی کار انباشت شدە ما کارگران نيست.همچنين به درست تشخيص دادەاند تا زمانی که آنان متشکل تر ومتحدتر عمل کنند و بعنوان يک طبقە در مقابل ما کارگران صف آرايی کنند، امکان پيروزی آنان و بردگی ما، مهياتر می گردد. لذا ثروتمندشدن روزانه آنها باعث فقيرتر شدن و از هستی ساقط کردن ما کارگران می شود. انباشت سرمايه ،انباشت فقر مطلق و بردگی را به همراه دارد. اختلاسهای ميلياردی کە زبانزد خاص و عام است و هر از چندگاهی سرتير اخبار مهم داخلی و خارجی می شوند ، محصول شرایط کنونی است.
طبقە کارگر ايران در حالی روزها و ساعت های پايان سال ١٣٩٣ را سپری ميکند کە بيکاری گستردە همچون اژدها دهان بازکردە وهر روزه هست و نيست تودە وسيعی از اين طبقە را می بلعد. بی قانونی مطلق در کارگاهای کمتر از 10 نفر کە بيش از ٧٠درصد مراکز توليد را شامل می شود، قراردادەهای موقت و سفيد امضا ، اخراجهای روزانه و دستجمعی، عدم پرداخت چندين ماه حقوق معقوقه کارگران توسط دولت و ديگر کارفرمايان ، دستمزد سه برابر پايين تر از خط فقر، همگام با تورم و گرانی روزانه اجناس و مواد مورد نياز روزانه ، طبقە کارگر را بيش از پیش به سوی نابودی و همزمان بردگی سوق دادە است.
بعد از هفتەها جار و جنجال و راه انداختن فضای تبليغاتی و برگزاری نشستها ميان ٣ نهاد ضد کارگری (شورای عالی کار) دستمزد سال ١٣٩٤ تعيين و ابلاغ شد. روز دوشنبه ۲۵ اسفندماه ،شورای عالی کار حداقل دستمزد تعيين شده را با ۱۷ درصد افزايش، ۷۱۲ هزار و ۴۲۵ تومان اعلام کرد. بر اساس تمام شواهد و آمارهای اعلام شدە ،مبلغ تعيين شده توسط شورای عالی کار برای سال آينده سه مرتبه پايين تر از خط فقر در کشور است.نهادهای تعيين کننده دستمزدسال ١٣٩٤، نه ربطی به طبقه کارگر ایران دارند و نه مدافع حقوق کارگران هستند.بلکه نماينده ومدافع منافع سرمایەدارن و دولت حامی آنان بودە و هستند.(انحلال سە جانبە گرايی، سال هاست از خواستهای مبرم و فوری طبقە کارگر ايران است ).این نهاد ضد کارگری با تعین اين ميزان دستمزد، نه تنها فقر مطلق علیە طبقە کارگر را برای سال آينده نهادينه و رسميت بخشيدند، بلکه با تحميل فقر و محروميت بيشتر،زندگی ميليونها خانواده کارگری را بيشتر به سوی لبه پرتگاه با صدها معضل و مشکل اجتماعی و زيستی سوق دادند.
طبقە کارگر ايران سالها است که هيچ شک و ترديدی ندارد که خانه کارگر، وزارت کار وشوراهای اسلامی کار نه تنها کمترين ربطی به جنبش اين طبقە نداشتە و ندارند ، بلکه کاملآ در مقابل خواستها و مطالبات طبقاتی آن قرار دارند.
جای کارگران آگاه به منافع خود زندان نیست.
همزمان با تحميل فقر مطلق و بردگی مدرن بر طبقە کارگر ايران ، اين طبقە ساکت نبودە و از سال های قبل تا کنون به اعتراض و مبارزە خود ادامه دادە است. طبقە کارگر در مسير مبارزە تا کنونی اش جهت احقاق حقوق طبقاتی خود ،ضمن فداکاری و جانفشانی فراوان و بخصوص با مايه گذاشتن از جان و هستی پيشروانش از خود دفاع کردە است . هم اکنون تعداد زيادی از کارگران آگاه و ديگر جنبش های انقلابی و اجتماعی متحد طبقە کارگر در زندانها به سر می برند. تعداد هرچه بيشتری نيز سال های متمادی از بهترين دوران عمر خود را پشت ميل های زندان سپری کردەاند. کارگران زيادی با قرار وثيقە سنگين از زندان آزاد و کماکان تحت نظر و کنترل هستند.کارفرمايان از استخدام کارگران به قول خودشان " مسئلە دار" امتناع و حتی ديگر کارگران را نیز از نزديکی با آنان برحذر می دارند.در اين ميان سهم اعضای" کميتە هماهنگی برای کمک به ايجاد تشکل های کارگری" از ديگر نهادهای خودساخته کارگری بيشتر بودە است .کمیته هماهنگی و فعالیت های صمیمانه و خالصانه اعضای آن برای سازماندهی و دفاع از حقوق کارگران ، به برگ زرینی از تاریخ جنبش کارگری ایران تبدیل شده است. مسئولين امنیتی به شدت فعاليت اعضای اين کمیته را کە در راه خدمت به بهبود شرايط فلاکت بار زندگی کارگران و خودسازماندهی آنان کوشش ميکند، تحت نظر و پيگرد دارند. ده ها نفر از اعضای "کميتە هماهنگی" و ديگرکارگران زندانی جرمی مرتکب نشدەاند. آنان و ديگر همرزمانشان به درست و به حق از حق و حقوق طبقاتی خود و دیگر کارگران دفاع کردە و دفاع ميکنند.احضار،دستگيری، زندان و دور کردن کارگران آگاه از محیط کار به منظور محروم کردن طبقە کارگر از اين رهبران و تحميل فقر و فلاکت روز به روز بيشتر بر کار و زندگی طبقە کارگر اعمال و ادامه دارد.
طبقە کارگر و فعالين جسور و فداکار آن ، اکنون و از هر زمانی بيشتر لازم و ضروری است استين ها را بالا زدە، تعصب و فرقە گرايی که جای در سنت اصيل مبارزە کارگری ندارد را با حفظ تفاوتهای نظری و فکری کنار گذاشتە و همچون تنی واحد در برابر سرمایەدارن از حق و حقوق خود دفاع نمايند. مبارزە علیە دستمزد تعيين شدە برای سال ٩٤ ميتواند بستر مناسب و خواست مشترک طبقە کارگر برای اعتراض دسته جمعی باشد. در چنين مبارزەای است کە ابزار مبارزاتی کارگران کە به دست خود آنان ساختە می شود ايجاد می گردد، صيقل می يابد و به پيش هدايت و در همان حال مبارزات کارگری را نيز هدايت و رو به جلو رهبری ميکند. ايجاد تشکل سراسری کارگری، خواست و مطالبه فوری و هم اکنونی طبقە کارگر ايران باید باشد.طبقە کارگر هم ميتواند حول ايجاد تشکل خودساخته و سراسری خودمتشکل شود و هم ميتوان آنرا به ابزاری علیە تحميل دستمزد نازل و پيگيری ديگر مطالبات خود تبديل نمايد.
٢٩اسفند ١٣٩٣
محمود صالحی
طبقە کارگر ايران يکی از سخت ترين دورانهای حيات سياسی،اجتماعی و مبارزاتی خود را طی می کند.تعرض به حق حيات و معيشت کارگران به امر معمول و روزانه سرمایەداران ودولت حامی آنان تبديل شدە است. طبقە سرمایە دار ايران و از جمله دولت حامی آنان که بيش از ٥٠ درصد مراکز توليدی کشور را در اختیار دارند ،يکی از بزرگترين کارفرمایانی است، که تحميل شرايط بردەوار به طبقه کارگر را کافی ندانستە و هر روز بيش از روز دیگر به سفرە خالی ما کارگران يورش می آورند.آنان به درست تشخيص دادەاند کە ثروت آنان چيزی جز نيروی کار انباشت شدە ما کارگران نيست.همچنين به درست تشخيص دادەاند تا زمانی که آنان متشکل تر ومتحدتر عمل کنند و بعنوان يک طبقە در مقابل ما کارگران صف آرايی کنند، امکان پيروزی آنان و بردگی ما، مهياتر می گردد. لذا ثروتمندشدن روزانه آنها باعث فقيرتر شدن و از هستی ساقط کردن ما کارگران می شود. انباشت سرمايه ،انباشت فقر مطلق و بردگی را به همراه دارد. اختلاسهای ميلياردی کە زبانزد خاص و عام است و هر از چندگاهی سرتير اخبار مهم داخلی و خارجی می شوند ، محصول شرایط کنونی است.
طبقە کارگر ايران در حالی روزها و ساعت های پايان سال ١٣٩٣ را سپری ميکند کە بيکاری گستردە همچون اژدها دهان بازکردە وهر روزه هست و نيست تودە وسيعی از اين طبقە را می بلعد. بی قانونی مطلق در کارگاهای کمتر از 10 نفر کە بيش از ٧٠درصد مراکز توليد را شامل می شود، قراردادەهای موقت و سفيد امضا ، اخراجهای روزانه و دستجمعی، عدم پرداخت چندين ماه حقوق معقوقه کارگران توسط دولت و ديگر کارفرمايان ، دستمزد سه برابر پايين تر از خط فقر، همگام با تورم و گرانی روزانه اجناس و مواد مورد نياز روزانه ، طبقە کارگر را بيش از پیش به سوی نابودی و همزمان بردگی سوق دادە است.
بعد از هفتەها جار و جنجال و راه انداختن فضای تبليغاتی و برگزاری نشستها ميان ٣ نهاد ضد کارگری (شورای عالی کار) دستمزد سال ١٣٩٤ تعيين و ابلاغ شد. روز دوشنبه ۲۵ اسفندماه ،شورای عالی کار حداقل دستمزد تعيين شده را با ۱۷ درصد افزايش، ۷۱۲ هزار و ۴۲۵ تومان اعلام کرد. بر اساس تمام شواهد و آمارهای اعلام شدە ،مبلغ تعيين شده توسط شورای عالی کار برای سال آينده سه مرتبه پايين تر از خط فقر در کشور است.نهادهای تعيين کننده دستمزدسال ١٣٩٤، نه ربطی به طبقه کارگر ایران دارند و نه مدافع حقوق کارگران هستند.بلکه نماينده ومدافع منافع سرمایەدارن و دولت حامی آنان بودە و هستند.(انحلال سە جانبە گرايی، سال هاست از خواستهای مبرم و فوری طبقە کارگر ايران است ).این نهاد ضد کارگری با تعین اين ميزان دستمزد، نه تنها فقر مطلق علیە طبقە کارگر را برای سال آينده نهادينه و رسميت بخشيدند، بلکه با تحميل فقر و محروميت بيشتر،زندگی ميليونها خانواده کارگری را بيشتر به سوی لبه پرتگاه با صدها معضل و مشکل اجتماعی و زيستی سوق دادند.
طبقە کارگر ايران سالها است که هيچ شک و ترديدی ندارد که خانه کارگر، وزارت کار وشوراهای اسلامی کار نه تنها کمترين ربطی به جنبش اين طبقە نداشتە و ندارند ، بلکه کاملآ در مقابل خواستها و مطالبات طبقاتی آن قرار دارند.
جای کارگران آگاه به منافع خود زندان نیست.
همزمان با تحميل فقر مطلق و بردگی مدرن بر طبقە کارگر ايران ، اين طبقە ساکت نبودە و از سال های قبل تا کنون به اعتراض و مبارزە خود ادامه دادە است. طبقە کارگر در مسير مبارزە تا کنونی اش جهت احقاق حقوق طبقاتی خود ،ضمن فداکاری و جانفشانی فراوان و بخصوص با مايه گذاشتن از جان و هستی پيشروانش از خود دفاع کردە است . هم اکنون تعداد زيادی از کارگران آگاه و ديگر جنبش های انقلابی و اجتماعی متحد طبقە کارگر در زندانها به سر می برند. تعداد هرچه بيشتری نيز سال های متمادی از بهترين دوران عمر خود را پشت ميل های زندان سپری کردەاند. کارگران زيادی با قرار وثيقە سنگين از زندان آزاد و کماکان تحت نظر و کنترل هستند.کارفرمايان از استخدام کارگران به قول خودشان " مسئلە دار" امتناع و حتی ديگر کارگران را نیز از نزديکی با آنان برحذر می دارند.در اين ميان سهم اعضای" کميتە هماهنگی برای کمک به ايجاد تشکل های کارگری" از ديگر نهادهای خودساخته کارگری بيشتر بودە است .کمیته هماهنگی و فعالیت های صمیمانه و خالصانه اعضای آن برای سازماندهی و دفاع از حقوق کارگران ، به برگ زرینی از تاریخ جنبش کارگری ایران تبدیل شده است. مسئولين امنیتی به شدت فعاليت اعضای اين کمیته را کە در راه خدمت به بهبود شرايط فلاکت بار زندگی کارگران و خودسازماندهی آنان کوشش ميکند، تحت نظر و پيگرد دارند. ده ها نفر از اعضای "کميتە هماهنگی" و ديگرکارگران زندانی جرمی مرتکب نشدەاند. آنان و ديگر همرزمانشان به درست و به حق از حق و حقوق طبقاتی خود و دیگر کارگران دفاع کردە و دفاع ميکنند.احضار،دستگيری، زندان و دور کردن کارگران آگاه از محیط کار به منظور محروم کردن طبقە کارگر از اين رهبران و تحميل فقر و فلاکت روز به روز بيشتر بر کار و زندگی طبقە کارگر اعمال و ادامه دارد.
طبقە کارگر و فعالين جسور و فداکار آن ، اکنون و از هر زمانی بيشتر لازم و ضروری است استين ها را بالا زدە، تعصب و فرقە گرايی که جای در سنت اصيل مبارزە کارگری ندارد را با حفظ تفاوتهای نظری و فکری کنار گذاشتە و همچون تنی واحد در برابر سرمایەدارن از حق و حقوق خود دفاع نمايند. مبارزە علیە دستمزد تعيين شدە برای سال ٩٤ ميتواند بستر مناسب و خواست مشترک طبقە کارگر برای اعتراض دسته جمعی باشد. در چنين مبارزەای است کە ابزار مبارزاتی کارگران کە به دست خود آنان ساختە می شود ايجاد می گردد، صيقل می يابد و به پيش هدايت و در همان حال مبارزات کارگری را نيز هدايت و رو به جلو رهبری ميکند. ايجاد تشکل سراسری کارگری، خواست و مطالبه فوری و هم اکنونی طبقە کارگر ايران باید باشد.طبقە کارگر هم ميتواند حول ايجاد تشکل خودساخته و سراسری خودمتشکل شود و هم ميتوان آنرا به ابزاری علیە تحميل دستمزد نازل و پيگيری ديگر مطالبات خود تبديل نمايد.
٢٩اسفند ١٣٩٣
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر