نقد ادیان

چگونه بی طرف باشیم؟ (رد معجزات علمی قرآن قسمت اول)

تعمق در آیات قرآن و رجوع به تفاسیر و ترجمه‌های مختلف از دیرباز ذهن مسلمانان را به خود مشغول کرده. چرا که از بدو تولد به ما فهمانده‌اند که قرآن کلام خدا، و پیغمبر اسلام با دارا بودن فضایل اخلاقی و صفات عالی انسانی، برگزیده و فرستاده خداست. رسولی که بنده خدا، و از جنس همین بشر است با این تفاوت که به وی وحی میشود و در مقابل زحماتی که برای بدوش کشیدن بار سنگین رسالت متحمل میشود هیچ اجری نمی‌خواهد بـجز اینکه مردم متذکر شوند(انعام – 90) و بجز اینکه با خویشاوندانش محبت کنند و دوستی ورزند(شوری – 24). همه میدانیم که مسلمانی موروثی بی ارزش است و باید انسان اعتقادات و ایمانش را با تحقیق، تفکر و تعقل کسب کند و سپس پایه‌های ایمانش را مستحکم نماید. باید با همین قرآن موجود که ادعای عدم تحریف شدن را دارد و ادعای مطابق بودن با فطرت پاک انسانی را دارد و ادعای دارا بودن بیانی واضح و حجتی آشکار و دلایلی محکم و بدون خدشه میکند و اینکه کلام پروردگار است که بر پیامبرش نازل شده تا بدان وسیله همه موجودات دارای شعور و اختیار دو عالم را راهنمائی کرده و تذکر دهنده باشد، با همین قرآن باید بتوان قبول کرد و فهمید اصولی را که به نام اصول دین شناخته شده‌اند: توحید ، نبوت و معاد را(البته عدل و امامت هم به عنوان اصول مذهب تشیع به سه تای قبلی اضافه می‌شوند). با قرآنی که ادعای ختم وحی آسمانی را دارد و برای انسانها تا روز قیامت میتواند جوابگو و راهنما و مشکل‌گشا باشد. قرآنی که شفاست و رحمت و مایه عبرت و هدایت. قرآنی که مایه برکت و طهارت روح و جسم است و قرآنی که ارائه طریق میکند برای بهتر زیستن در جوامع بشری.

واضح است که همه ما این حق را داریم که با تفکر و تعقل و اندیشه خودمان، در حد فهم و شعور و استعداد و وسعمان هر چه میتوانیم از قرآن بهره ببریم و در مسائل غامض، در موارد مورد اختلاف و در مواردی که خودمان به واسطه عدم آگاهی و تخصص لازم نمی‌توانیم بفهمیم، از آراء و اندیشه های متخصصین و مترجمین و مفسرین و اندیشمندان بهره ببریم و همه نظرات و اقوال را بشنویم و از بین آنها بهترین را انتخاب و پیروی کنیم.(سوره زمر آیه 18 نیز به همین معنا دلالت دارد: “کسانی که سخن را می‌شنوند و از بهترینش پیروی(در بعضی ترجمه‌ها: و بهترینش را انتخاب)میکنند، اینان را خدا هدایت کرده و اینانند صاحبان خرد” ).
لازمه ایمان آوردن به خدا و رسول و کتاب از صفر و بصورت ناب و عمیق و ژرف آنست که چهارچوبهای ذهنمان را خراب کنیم و از قالبهائی که بر اندیشه ما سوار کرده‌اند رهائی یابیم. فقط در این صورت است که می‌توانیم بدون پیش داوری و با فراغ بال، سخنان خدا را در قرآن بشنویم و تحت تأثیر دلایل محکم و حجت های آشکار آن به اصول دین ایمان بیاوریم.
قرآن را خواندم، بارها و بارها. مسائل پیچیده و مشکلی ذهنم را به خود مشغول کرد. نرم‌افزارهائی تهیه کردم که بتوانم به ترجمه‌ها و تفاسیر گوناگون دسترسی داشته باشم و از قدرت جستجوی کلمات در آنها بهره برده و در زمان تحقیق صرفه‌جوئی کنم. خیلی در این موضوع غرق شدم و وقت بسیار زیادی صرف کردم. با استفاده از دیکشنری‌های چند جلدی عربی به فارسی و نظرات مفسرین محترم در مورد کلمات و ریشه‌های آنها و شأن نزول آیات و رجوع به ترجمه‌هائی که متن قرآن را کلمه به کلمه ترجمه میکنند، ضعف خودم را در آشنائی با زبان عربی پوشش دادم. پیش داوری‌های ذهنی را کنار گذاشتم. در این راه از احادیث هم غافل نبودم ولی در همان حدی که اکثر مفسرین به آن قائلند نه بیشتر. چون من هم به این اندیشه معتقدم که بهترین راه تفسیر قرآن و فهم آیات، تفسیر با خود قرآن است. چرا که خود قرآن میگوید که شامل آیات محکم و متشابه است و متشابهات را با رجوع به محکمات باید فهم کرد. برای رسیدن به نتیجه حتی نظرات مخالفان را هم در قالب کتب ممنوعه و مقالات و وبلاگهای موجود مطالعه کردم و همه چیز را با هم سنجیدم و اینک می‌خواهم حاصل این پروسه را برایتان شرح بدهم. اما متأسفانه مطالب بسیار گسترده و اغلب به هم مربوط می‌شوند و بعضی مرجع بعضی دیگر. از آنجا که در نویسندگی ماهر نیستم، نمیتوانم آنها را خوب دسته بندی کنم و با نظم خاصی ارائه دهم.

1) در مورد مطالب علمی قرآن:
   عده‌ای از مسلمانان خیلی اصرار دارند آیاتی از قرآن را با دقیقترین مباحث علمی روز منطبق کنند و از این راه به دیگران نشان دهند که قرآن دارای مطالب علمی است که در زمان پیامبر اسلام کشف نشده بود و حقانیت قرآن و کلام خدا بودن آنرا از این راه اثبات کنند. از طرفی بعضی از اندیشمندان اسلامی و علما با این رویه مخالفت کرده‌اند و آنرا درست نمی‌دانند. ایشان معتقدند که قرآن کتاب علمی در زمینه های نجوم و پزشکی و روانشناسی و ریاضیات و … نیست بلکه آیات اینچنینی با هدف متذکر کردن انسانها به قدرت و عظمت خدا در این جهان بیان شده.
من در حد وسعم ادعاهای هر دو طرف را مورد بررسی قرار دادم و به این نتیجه رسیدم که گروه اول بعضا برای اثبات مطالب علمی روز از آیات قرآن ترجمه‌های درستی را ارائه نمی‌دهند و مطلب را جوری می‌پیچانند که به همان نظریه خاص علمی منطبق شود. که این از نظر من نوعی پیشداوری ذهنی است و به نوعی تفسیر به رأی و عقیده موجود در ذهن مفسر می‌باشد. همچنین نظر گروه دوم را هم دارای اشکال می‌دانم. چون وقتی مطلبی علمی در آیه‌ای بیان میشود، اگر هدفش متذکر کردن ما به عظمت پروردگار است پس باید روی مسئله زوم کنیم و با علم عصر خودم آنرا بسنجیم. لطفاً به مثالهای زیر توجه کنید:
مثال یک:
سوره نازعات آیه 30 : “والارض بعد ذالک دحیها”
ترجمه شخص قائل به معجزه علمی: “آنگاه او زمین را تخم مرغی شکل ساخت”
ترجمه دهلوی: “و زمین را بعد از آفریدن آسمان هموار کرد”
ترجمه سراج: “و زمین را از پس آفریدن آسمان بگسترانید”
ترجمه مهدی الهی قمشه ای: “و زمین را پس از آن بگسترانید”
ترجمه پور جوادی: “آنگاه زمین را بگسترد”
ترجمه مکارم شیرازی: “و زمین را بعد از آن گسترش داد”
ترجمه فولاد وند: “و پس از آن زمین را با غلتانیدن گسترد”
ترجمه خرمشاهی: “وبعد از آن زمین را گستراند”
ترجمه علامه طباطبائی: “و زمین را بعد از آن گسترده”
لطفا به ترجمه‌های معتبر نگاه کنید و ببینید مفسری که می‌خواهد معجزه علمی از این آیه استخراج کند آیه را چگونه ترجمه کرده. این ترجمه ها همگی “دحیها” را گستردن یا هموار کردن معنی میکنند ولی آن مفسر محترم ” آفریدن به شکل تخم‌مرغ” معنا میکند. واضح است که “دحی” در اینجا فعل است و به معنای آفرینش نیست. ترجمه‌ای که اینان ارائه می‌دهند از اساس اشتباه است. یعنی هم لفظ آفریدن زمین را در مقام فعل، و هم لفظ تخم مرغی شکل بودن را در مقام وصف آن بیان کرده‌اند که هیچ کدام در متن عربی موجود نیست. لطفا به ترجمه فولاد‌وند دقت کنید: “و پس از آن زمین را با غلتانیدن گسترد” جالب است بدانید در تفسیر منهج‌الصادقین جلد 10 صفحه 145 مطلب زیر در تفسیر این آیه آمده:”جمهور علما بر آنند که آفرینش زمین پیش از خلق آسمانست و گستردن آن بعد از آن. چنانکه در روایت ثابت شده که حق سبحانه زمین را بیافرید و آن را در زیر کعبه جمع کرد و بعد از آن آسمان را بیافرید و جبرئیل علیه اسلام را فرمود تا زمین را از زیر خانه کعبه بگسترد چنانکه جامه بهم پیچیده را بگسترانند و از عبداله عمر مرویست که حق سبحانه زمین را اول بار مربع بیافرید بطریق خانه کعبه که چهار رکن دارد و آن را بر بالای آب نهاد و بعد از دو هزار سال دیگر آسمان و غیر آنرا ایجاد نمود و چون آسمان مخلوق گشت زمین را منبسط گردانید” که همین مطلب در تفاسیر  خلاصة‌المنهج و اثنی‌عشری نیز آمده. خودتان قضاوت کنید. روایتی را که در تفسیر آورده اند حتما از معصوم هست حالا کدامشان، معلوم نیست. یعنی در آن زمان معتقد بودند که اول زمین خلق شده و پس از طبقه بندی آسمانها، مسطح و گسترده شده و معتقد بودند از اول کعبه وجود داشته و زمین مثل فرش زیر کعبه لوله شده بوده و بعد جبرئیل این فرش لوله شده را پس از خلق آسمان باز و پهن کرد. و حالا بعضیها در قرن 21 میگویند این آیه معجزه علمی است و زمین نه کُره بلکه بیضی شکل است و چقدر دقیق پیغمبر در 1400 سال پیش از طرف خدا این حقیقت علمی شگرف را به مردم منتقل کرده!!!
پس آیه اشاره‌ای به خلقت و شکل زمین ندارد. و همچنین اگر روایت فوق جزء روایات صحیح باشد، دارای دیدگاه علمی کاملا اشتباه، مخصوصا با ترجمه فولادوند( که اتفاقا از نظر بسیاری جزء ترجمه‌های خوب قرآن معرفی شده) می‌باشد. احتمالا گستردن زمین در این آیه به معنای تشکیل خشکیها و قاره‌ها و خلق موجودات زنده بر روی زمین می‌باشد، چون در ادامه آیات بعدی به این مطلب اشاره شده است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر